محل تبلیغات شما

﴿۱۹۲﴾ وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ 

و اين (قرآن) از سوي پروردگار جهانيان نازل شده است. 

در صدر اين سورهٴ مبار‌كه دو عنوان مطرح فرمود كه اين دو عنوان به منزله متن است و بقيه آيات اين سور‌ه به منزله شرح اين دو متن, متن اول اين است كه ﴿تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾[4] اين وحي است كتاب الهي است دوم سيره و سنّت وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است كه فرمود: ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[5] قسمت دوم را در طيّ قصص هفت‌گانه تبيين كرد فرمود جريان نوح اين طور است هود اين طور است صالح اين طور است ابراهيم اين طور است موسي اين طور است لوط اين طور است شعيب اين طور است اين قصص هفت‌گانه را در تبيين ﴿لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾ فرمود, كه شما بايد صابر باشيد بردبار باشيد استقامت داشته باشيد اندوهگين نباشيد غصّه نخوريد كم‌حوصله نباشيد, براي اينكه انبياي قبل از شما بودند بعضيها نهصد سال بعضيها كمتر اين مشكلات را تحمل كردند و راه را ادامه دادند.

كلمه (تنزيل ) و كلمه (انزال ) هر دو به يك معناست و آن فرود آوردن است، چيزى كه هست غالبا انزال را در مورد فرود آوردن به يك دفعه و تنزيل را در مورد فرود آوردن به تدريج، استعمال مى كنند و اصل نزول در اجسام به اين است كه جسمى از مكانى بلند به پايين آن مكان فرود آيد و در غير اجسام نيز به معنايى است كه مناسب با اين معنا باشد.

و تنزيل خداى تعالى به اين است كه چيزى را كه نزدش مى باشد به موطن و عالم خلق و تقدير فرود آورد، چون همواره خود را در مقامى بلند دانسته و به اوصافى چون على و عظيم و كبير و متعال و رفيع الدرجات و قاهر فوق بندگان ستوده، در نتيجه وقتى او موجودى را ايجاد مى كند و به عالم خلق و تقدير در مى آورد و يا به عبارت ديگر از عالم غيب به عالم شهادت مى آورد، در حقيقت تنزيلى از ناحيه او محسوب مى شود.

اين دو كلمه، يعنى تنزيل و انزال در كلام خداى تعالى به همين عنايت در اشيايى به كار رفته، مثلا درباره لباس فرموده : (يا بنى آدم قد انزلنا عليكم لباسا يوارى سوآتكم ) و در باره چارپايان فرموده : (و انزل لكم من الانعام ثمانية ازواج ) و درباره آهن فرموده : (و انزلنا الحديد فيه باس شديد) و درباره مطلق خير فرموده : (ما يود الذين كفروا من اهل الكتاب و لا المشركين ان ينزل عليكم من خير من ربكم ) و در مطلق موجودات فرموده : (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ).

از جمله آياتى كه بر اعتبار اين معنا در خصوص قرآن دلالت مى كند آيه (انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و انه فى ام الكتاب لدينا لعلى حكيم ) است.

و اگر در آيه مورد بحث تنزيل را به رب العالمين نسبت داده، براى اين بود كه دلالت كند بر يگانگى رب تعالى، چون مكرر گفتيم كه مشركين خداى را قبول دارند، ولى او را رب العالمين نمى دانستند، بلكه مى گفتند عالميان هر ناحيهاش ربى دارد و خدا رب آن ارباب است، نه رب العالمين، چون خودش به طور مستقيم در عالميان ربوبيت و تدبير ندارد.

در صدر اين سورهٴ مباركهٴ شعراء» از عظمت قرآن و كتاب مبين بودن آن سخن به ميان آمد فرمود: ﴿طسم ٭ تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ﴾[1] بعد از بيان اين قصص هفت‌گانه و اتحاد صدر و ساقه اين قصص هفت‌گانه و تبيين قدر مشترك بين انبيا و اُمم برگشتند به اصل مسئله تنزيل. فرمود قرآن كريم يك كتاب نازل نيست يك كتاب متنزِّل است فرق نازل و متنزّل اين است كه نازل يعني حرفِ سطحي و بي‌محتوا, متنزّل يعني حرفي است كه از جاي بلند آمده مسيري را طي كرده پيامي دارد تا شنونده را با همين مسير به مقام برتر و بالاتر برساند. فرمود اين كتاب نازل نيست يك كتاب سطحي نيست كتابي است كه همه اگر تدبّر كنند معارف فراواني از آن استفاده مي‌شود اين تنزيل است و تنزّل‌يافته است نه نازل.

 

غرض آن است كه فرق است بين حرفِ نازل و حرف متنزِّل آن كسي كه عاقلانه و عالمانه سخن مي‌گويد حرفش متنزّل است يعني يك قاعده فقهي يا اصولي يا تفسيري يا فلسفيِ عقلي دارد آن را در كارگاه خيال مهندسي مي‌كند بعد خروجي‌اش هم يك جمال محسوس است يا مقاله خوب مي‌نويسد يا سخنراني خوب مي‌كند دلپذير است و اثرگذار فرمود ما حرفهايمان متنزّلانه است تنزيلاً سخن گفتيم حالا فرقي هم بين تنزيل و انزال هست البته، فرق غالبي است نه فرق دائمي كه تنزيل در امور تدريجي است و انزال در امور دفعي گاهي هم موارد عكس دارد

 فرمود: ﴿إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ گرچه ربّ‌العالمين را مشركان حجاز مي‌پذيرفتند ولي مي‌گفتند اين كارهاي جزئي براي ارباب متفرّقون است رب العالمين را به عنوان رب الارباب قبول داشتند ولي ذات اقدس الهي فرمود نه خير اين كار جزئي هم كه يك سخن است از ذات اقدس الهي است ﴿إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾ كه ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ٭ عَلَي قَلْبِكَ﴾ پس مبدأ مشخص, منتها مشخص, مسير مشخص, پيك مشخص, زبان و معنا هم مشخص ﴿بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ﴾ تا مردم را انذار كنيم.

 در سورهٴ مباركهٴ حجر» گذشت كه همه اشيايي را كه شما مي‌بينيد يك ريشه ملكوتي دارد ﴿إِن مِّن شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾ از آنجا آمده ديگر قبلاً چيزي كه در زمين نبود خود زمين و موجودات زميني را ذات اقدس الهي آفريد پس اول علمش را داشت آن معلوم را در خارج محقّق كرده است زمين و موجودات زميني اين طور بودند آسمان و موجودات آسماني اين طور بودند همه كرات اين طور بودند فرمود: ﴿وَإِن مِّن شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ﴾.

 در سورهٴ مباركهٴ زمر» كه به خواست خدا در پيش داريم آنجا هم در آيه ششم مي‌فرمايد: ﴿خَلَقَكُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَكُم مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلاَثٍ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّي تُصْرَفُونَ﴾ در سورهٴ مباركهٴ حديد» دارد ﴿وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ﴾[22] در سورهٴ زمر» دارد كه ﴿أَنزَلَ لَكُم مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ﴾ در سورهٴ مباركهٴ حجر» دارد كه هر چه در دست شماست ما از جاي ديگر نازل كرديم خب اينها ريشه ملكوتي دارند مخزن الهي دارند نه يك مخزن چون جمع بست فرمود: ﴿إِن مِّن شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ﴾ هر شيئي چندين خزينه دارد قضا و قدر عالم بر اساس همين جهت است اسرار عالم بر اساس همين جهت است از آنجا تنزّل مي‌كنند ذات اقدس الهي اول عالِم است بعد معلوم را محقّق خارج مي‌كند پس [معلوم] قبلاً يك وجود علمي دارد در مخزن حق، [اينها را] از آنجا تنزّل مي‌دهند چون [اينها را] تنزّل مي‌دهند [اينها] مي‌توانند ما را به آن بالا آشنا بكنند لذا هر چيزي مي‌شود آيه حق اما اگر چيزي نازل باشد ريشه‌اي نداشته باشد ما را هدايت نمي‌كند.

﴿۱۵۷﴾ فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ

﴿۱۵۶﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ

﴿۱۵۵﴾ قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ

كه ,يك ,فرمود ,طور ,تنزيل ,نازل ,اين طور ,است كه ,طور است ,را در ,است و ,مِّن شَيْ‏ءٍ إِلَّا ,شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنَا ,عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا ,إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زهی